چند ماهی است که توافق هسته ای، گشوده شدن بازارهای ایران به روی کالاهای خارجی و شرکت های بین اللملی را نوید میدهد. اقتصاددانان و کارشناسان در مورد مزیت ها و چالش های این امر مقالات گوناگون را نگاشته اند اما در اینجا سعی دارم مطالبی را به لحاظ نگرش برندینگ ارایه نمایم.
قبل از هر چیز یادآوری این مطلب خالی از لطف نیست که برند ذهنیتی است که نام یک شرکت کالا و یا مکان در ذهن افراد ایجاد می کند. زمانی که یک کالا تبدیل به برند می شود ، مشتریان در شرایط برابر خرید ، اصولا محصولی را انتخاب می کنند که ذهنیت بهتری را نسبت به آن داشته باشند. این ذهنیت در طی سالها فعالیت شرکتهای تولید کننده و یا خدمات دهنده بخاطر کیفیت خدمات تبلیغات موثر و ارتباط صحیح با مشتری ایجاد شده و پیوندی میان مشتری و برند ایجاد می کند.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته توسط چند مرکز دانشگاهی هر چند بیش از 70 در صد بازار مواد غذایی و کالاهای حوزه دارو و درمان در دست شرکتهای ایرانی است اما ایرانیان علاقه خاصی به خرید محصولاتی با برند های خارجی هستند.
مثال مستدل این موضوع را می توان در صنعت پوشاک دید. بسیاری از تولیدکنندگان کوچک یا متوسط ترجیح میدهند کالای خود را با برچسب های خارجی در بازار عرضه نمایند و این ترجیح در واقع بر اساس تجربه آنان از استقبال مشتریان از کالای خارجی به وجود آمده است.
متاسفانه در سالهایی که به دلیل تحریم ورود کالاهای خارجی از طریق گمرک و سیستم قانونی با محدودیت هایی مواجه بود صنعت گران و تولیدکنندگان داخلی نتوانستند بهره لازم را از این فرصت ببرند. هر چند مشکلات اقتصادی توان برخی از تولید کنندگان را کاهش داده بود اما این واقعیت غیر قابل انکار است که حتی شرکت هایی که در سالهای گذشته از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار بوده و سهم عمده ای از بازار را در دست داشته اند توجه چندانی به ارتقا برند در تمام ارکان سازمان نداشته و صرفا با کمک خلاء بازار و افزایش تبلیغات و البته هوش تجاری خود توانسته اند این سهم را بدست آورند. اما اکنون همین شرکتها باید این پرسش را در سازمان خود مطرح کنند که در صورت ورود کالاهای خارجی با برند های معتبر، مشتریان چه تصمیمی در زمان خرید خواهند گرفت زمانی که تفاوت قیمت کالاهای خارجی و ایرانی به حداقل برسد آیا همچنان برندهای ایرانی انتخاب مشتریان خواهند بود؟